Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6619 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Soweit ich mich erinnere ... تا آنجایی که به یاد دارم ...
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Ich liebe dich, weil ich dich brauche. U دوست دارم، چون بهت نیاز دارم.
soweit <conj.> U تا آنجایی که
so weit wie U تا آنجایی که
bis zu U تا آنجایی که [تا آنجا که ] [ تا ]
nach allem U تا آنجایی که [اینقدر که]
so weit wie U تا آنجایی که [تا آنجا که ] [ تا ]
so weit es möglich ist U تا آنجایی که امکان دارد
Ich komme! U دارم می آم.
Ich bin einverstanden. U قبول دارم.
{m} <pres-p.> U دوستت دارم
Ich zweifle daran. U من بهش شک دارم.
Ich habe eine Frage. U من یک سئوال دارم.
Ich habe zwei Kinder. U من دو تا بچه دارم.
Ich habe Halsschmerzen. U من گلودرد دارم.
Darf ich ... ? U اجازه دارم ... ؟
Ich habe es eilig. U من عجله دارم.
Ich habe Kopfschmerzen. U من سر درد دارم.
Ich mag dich. U دوستت دارم.
Ich liebe dich. O من تو را دوست دارم.
Ich habe Erkältung. U سرماخوردگی دارم.
Ich habe ein Kind. U من یک بچه دارم.
Ich fahre U من مسابقه دارم
Ich glaube an Gott. U من به خدا ایمان دارم.
Es würgt mich. [umgangssprache] U حالت تهوع دارم.
Ich habe viel zu tun. U خیلی کار دارم.
Mir ist kotzübel. [umgangssprache] <idiom> U دارم بالا میارم.
Mir ist schlecht. U حالت تهوع دارم.
Ich bin mir absolut sicher, dass... U من اطمینان کامل دارم که ...
ich brauche ein buch. U من یک کتاب لازم دارم.
Meine Nase läuft. [ugs.] U آب ریزش بینی دارم.
Besteht U من کمبود اهن دارم
Ich bin über 50 Jahre alt. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
Darf ich mal vorbei? U اجازه دارم رد بشم؟
Mir ist übel. U حالت تهوع دارم.
Ich bin beim Kochen. U من دارم آشپزی می کنم.
Ich halte mich im Hotel auf. U در هتل منزل دارم.
Ich liebe dich von ganzem Herzen! U از ته قلب دوست دارم.
Ich brauche einen Abschleppwagen. U من به یک کامیون یدککش نیاز دارم.
Darf ich ein Zimmer sehen? U اجازه دارم یک اتاق را ببینم؟
Natürlich mag ich Volleyball. U البته که من والیبال دوست دارم.
Ich mag entweder Tee oder Milch. U من یا چایی یا شیر دوست دارم.
Ich brauche Augentropfen. U من به قطره چشم نیاز دارم.
Ich mag die Wahrheit erfahren. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
bei aller Liebe <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
Mir gefällt es. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
Ich arbeite daran. U دارم روش کار میکنم.
Darf ich hier sitzen? U اجازه دارم اینجا بنشینم؟
Zum Zeichen, dass ich dich liebe. U به نشانه اینکه دوست دارم.
Es gefällt mir. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
Ich sterbe vor Hunger. U از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
Ich bin sicher, wir können zu einer Vereinbarung kommen. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
Darf ich das Fenster öffnen? U اجازه دارم پنجره را باز کنم؟
Darf ich Ihre Mahlzeit essen? U اجازه دارم غذای شما را بخورم؟
Darf ich hier essen? U اجازه دارم اینجا غذا بخورم؟
Ich habe eine andere Karte. U یک کارت [اعتبار یا بانکی] دیگری دارم.
Ich habe dich lieb. U دوست دارم. [در رابطه غیر عشقی]
Ich hab dich lieb. U دوست دارم. [در رابطه غیر عشقی]
Vergiss nie, dass ich dich liebe. U هرگز فراموش نکن که دوست دارم.
Darf ich die Preisliste sehen? U اجازه دارم فهرست قیمت را ببینم؟
Ich mag Fußball, aber ich mag Handball nicht. U من فوتبال دوست دارم اما نه هندبال.
Meine Schwester mag ich ebenso gern wie meinen Bruder. U من خواهرم را به اندازه برادرم دوست دارم.
Darf ich ein anderes Zimmer sehen? U اجازه دارم یک اتاق دیگری ببینم؟
Tatsächlich glaube ich, dass meine Mannschaft gewinnt. U من واقعا باور دارم که تیم من می برد.
Darf ich heute ausnahmsweise früher weg? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Wie zeig ich ihm, dass ich ihn mag? U چطور به او [مرد] نشون بدم که دوستش دارم؟
dein Wort in Gottes Ohr! <idiom> U امیدوارم که حق با تو باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
Brauche ich ein Passwort? U به کد گذر [برای شبکه رایانه] نیاز دارم؟
Darf ich hier parken? U اجازه دارم [می توانم] اینجا پارک کنم؟
Darf ich es Ihnen erklären? U اجازه دارم اونو براتون توضیح بدم؟
Ich hoffe, auch einmal meine Schwester zu sehen U من آرزو دارم که حتی برای یکبار خواهرم را ببینم
Ihr Wort in Gottes Ohr! <idiom> U امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
Ich mag Fußball, besonders wenn meine Mannschaft gewinnt. U من فوتبال دوست دارم بویژه وقتی که تیمم می برد.
Ich mag Fußball, weil es ein interessantes Spiel ist. U من فوتبال دوست دارم چونکه [ او] بازی جالبی است.
Ich mag Fußball, obwohl ich oft unterwegs bin. U با اینکه من اغلب در سفر هستم من فوتبال دوست دارم.
Darf ich deinen Wagen fahren? Ja, nur zu! U اجازه دارم خودروی تو را برانم؟ بله هر طور که دوست داری!
Kann [Darf] ich das für einen Moment leihen? U میتوانم [اجازه دارم] این را برای یک لحظه قرض کنم؟
Ich kann mich noch erinnern, auch wenn [wiewohl] es schon lange her ist. [wenn es auch schon lange her ist.] U با اینکه خیلی وقت از آن گذشته است من هنوز به خاطرش دارم.
Wie lange darf ich hier parken? U برای چند مدت اجازه دارم اینجا پارک کنم؟
Ich muss gestehen, dass ich gegen ihn irgendwie voreingenommen bin. U من باید اعتراف بکنم که تا حدی تمایل به تنفر از او [مرد] را دارم.
Ich hab's eilig. Mach' mir rasch ein Brötchen. Das ess' ich dann unterwegs aus der Faust.t U من عجله دارم. برایم یک ساندویچ کوجک سریع درست بکن. آن را بعد در راه می خورم.
Ich kann nicht richtig und genau Deutsch sprechen, weil ich seit ein paar Monaten in Deutschland angekommen bin. Ich bin dabei mir langsam Deutsch beizubringen. من نمیتوانم درست وصحیح آلمانی حرف بزنم چون چند ماه است که به کشور شما آمدم. کم کم دارم یاد میگیرم.
Jetzt glaub ich es langsam. U دارم یواش یواش قبولش میکنم.
Ich habe das Gefühl [so eine Ahnung] , dass es diesmals anders ist. U بدلم برات شده که این بار فرق دارد. [سخت گمان دارم که این بار فرق دارد.]
Recent search history Forum search
0تلخ ترین جمله جهان اینه که دوست دارم اما... و شیرن ترین حرفه جهان اینه که که ...اما دوست دارم
2Maazouriat dashtan...Z.B:Ich kann nicht es dir erzählen ,ich bin ..?
1سلام من دوست دارم از تو خوشم مياد
2سلام من دوست دارم از تو خوشم مياد
2سلام من دوست دارم از تو خوشم مياد
0جرم گیری دندان سگ در زبان آلمانی رو میخوام بدونم یک سگ دارم و میخوام از دامپزشک بپرسم آیا جرم گیری برای دندان سگ انجام میدن؟
0به علت بی سرپرست شدن فرزندم مجبور به ترک المان هستم نیاز شدید مالی دارم
0Primfaktorzerlegung
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com